نذر نور کرده! آن هم کجا؟ درست در دل بهشت خراسان، صحن و سرای آقا امام‌رضا(ع). نیت کرده ایام میلاد این حضرت، هر کاری که دستش باشد را زمین بگذارد و خودش را از تهران به مشهد برساند؛ آن هم نه دست خالی که با ریسه و چراغ‌های رنگی. ماجرای نذر «حاج محمد آهنگر» شنیدنی است.

محمد آهنگر چراغانی حرم

همشهری آنلاین_ الناز عباسیان: نذر نور کرده! آن هم کجا؟ درست در دل بهشت خراسان، صحن و سرای آقا امام‌رضا(ع). نیت کرده ایام میلاد این حضرت، هر کاری که دستش باشد را زمین بگذارد و خودش را از تهران به مشهد برساند؛ آن هم نه دست خالی که با ریسه و چراغ‌های رنگی. ماجرای نذر «حاج محمد آهنگر» شنیدنی است؛ آنجا که خودش می‌گوید: «۵۶ سال پیش، شب میلاد امام رئوف حرم بودم. دیدم چراغانی‌ها در ‌شأن امام نیست چون خودم در کار برق فعال بودم، همان جا نیت کردم از سال بعد به حرم بیایم و صحن و سراها را روشن کنم.» حالا ۵۶ سال از آن قرار عاشقی و نذر نور حاج محمد می‌گذرد و او از چند روز قبل، برای چراغانی حرم با برادران و دوستانش به مشهد رفته است.

* *

قرار بود بیایی حرم، چراغانی چی شد!؟

حاج محمد ۲۱ سالش بود، سال ۱۳۴۷ شب ولادت امام‌رضا(ع) که همراه برادرش حاج حسین، مهمان حرم شده و سرنوشتش با این صحن و سرا گره می‌خورد. از وضع چراغانی حرم تعجب کرده و حس می‌کند باید بهتر از اینها برای میلاد امام رئوفش جشن بگیرند. فکری از سرش گذشته و با خودش نذر می‌کند که اگر کار و زندگی‌اش درست شود، هر سال حرم را چراغانی کند. ماه‌ها می‌گذرد و گرد فراموشی بر ذهن پسر جوان می‌نشیند تا اینکه سال بعد، ۲۰ روز مانده به میلاد و غافل از نیت خود در عالم خواب ندایی می‌شنود که «قرار بود بیایی حرم چراغانی کنی، پس چی شد!؟» ماجرا را با برادرش حاج‌حسین در میان می‌گذارد و او مشوق و راهنمایش می‌شود. از تهران ریسه، سیم، لامپ رنگی و وسایل سیم‌کشی برای تزئین صحن و سرای حرم، بار می‌کند و راهی مشهد می‌شود. حاج محمد خودش می‌گوید: «سال اولی که بار زدیم برای مشهد، اوج سرما و برف‌ ماه بهمن بود، به هر شکلی بود ریسه‌ها را کشیدیم و نایب‌التولیت آستان هم خیلی از کار ما راضی بود، پس اجازه یافتیم تا در سال‌های بعد نیز به این کار ادامه دهیم. نمی‌دانم چطور شد که این قرار ما هر ساله شد و دلمان به این ضریح گره خورد. دم دوستان و خانواده گرم که در این سال‌ها همراه من بودند. هر کسی با نیت قلبی و نذر خودش کنار ماست. از چند روز پیش از ولادت امام‌رضا(ع) کلی چراغ بار وانت می‌کنیم و راهی مشهد می‌شویم.»

ماجرای نیم قرن نذر چراغانی حرم

بانیان این کار نیک و نورانی

حالا سال‌هاست در دهه کرامت، گنبد طلایی که غرق در نور است با کمک بانیانی چون حاج‌محمد تزئین می‌شود. خودش می‌گوید:‌ «سال اول چهار نفری کار را انجام دادیم، به‌تدریج بر تعداد اعضای مشتاق برای مشارکت در این کار معنوی اضافه شد تا حالا که با ۱۵ نفر در خدمت آقا هستیم. بردارانم حاج قاسم، حاج محسن و حاج‌مهدی آهنگر، حاج‌مصطفی میر طاهری، حاج‌عیسی معینی، حاج علی صفری را هم نباید از قلم انداخت. هر کدام در تهران برای خودشان برو بیایی دارند و در صنف الکتریکی مشغول به کارند اما اینجا خادم محض امام رضا(ع) هستند. روی زمین می‌خوابند، خسته می‌شوند اما چه می‌شود کرد، عشق است، عشق به امام‌رضا(ع) همین است دیگر. البته ناگفته نماند هر ساله افراد دیگری هم از روی ایمان و ارادت به این حضرت، در حد بضاعت خود در این کار نورانی سهیم می‌شوند. این عزیزان هر سال زحمت می‌کشند و پا به پای من کار می‌کنند به عشق امام‌هشتم(ع).»

این امام سراسر کرامت است

مگر می‌شود برای میزبانی چون امام‌هشتم و مهمان‌هایی چون زائران و مجاورانش خدمت کنی و کرامت نبینی. از حاج‌محمد آهنگر از از کرامات آقا می‌پرسیم و خودش می‌گوید: «خیلی از حرف‌ها گفتنی نیست اما اگر بخواهم کلی برای شما بگویم تمام این سال‌ها کرامت و مهربانی بوده و بس. خیلی‌ها از این خدمت حاجت گرفته‌اند و عاشقانه پای کار هستند. خودم هم هرچه از امام رضا(ع) خواسته‌ام به من داده است. خانه و ویلا و باغ نخواستم اما چیزی که خواستم یعنی آبرو به من داده است.» هر جا در زندگی به مشکلی برمی‌خورم، نام متبرک ایشان را صدا می‌زنم و گرفتاری‌ام حل می‌شود این را حاج قاسم آهنگر می گوید و از دستگیری‌های امام تعریف می‌کند: «یکی دو سالی بعد تشرف و خدمت در حرم رضوی، پسر برادر بزرگم، حاج محمد را دزدیدند و همینطور طلاهای همسرش را، تا شنیدم گریه کردم، رو کردم به حرم حضرت‌رضا(ع) و گفتم، آقا من نوکرتم، بچه را از تو می‌خواهم. بعد از ظهر همان روز خبر دادند بچه و طلاها پیدا شدند، بیایید پاسگاه شاه عبدالعظیم و تحویل بگیرید، هر چی از آقا بگم کم گفتم. چهار سال پیش هم در مسیر بازگشت از مشهد ماشین ما تصادف شدیدی کرد و از دماغ کسی خون نیامد، راهنمایی و رانندگی با دیدن ماشین اسقاط شده و اینکه هیچ گزندی به ما نرسیده، متحیر شده بود. از ما پرسیدند شما چه کاره‌اید!؟ گفتیم ما نوکر امام‌رضاییم و از چراغانی حرم برمی‌گردیم.» این چنین است ماجرای نیتی از سویدای وجود عاشقان و شیفتگان اهل‌بیت(ع) و نگاهی از سوی امام‌رئوف.

ماجرای نیم قرن نذر چراغانی حرم

فدای سرآقا!

هر ساله نزدیک به ۲۰ هزار لامپ به مشهد می‌آورد و چراغانی را از مسجد گوهرشاد شروع می‌کند. در عرض چند روز همه جای حرم چراغانی می‌شود. از سختی‌های کار که سؤال می‌کنیم و حاج محمد می‌گوید:‌ «این همه سیم برق شوخی نیست، این برق و تشکیلات با جان آدم سر و کار دارد. من معتقدم خود ارباب امام‌رضا(ع) ما را نگه می‌دارد، وگرنه در این کار آسیب دیدن زیاد است، خطرناک است. ممکن است در بین این همه سیم، سیم‌های آسیب‌دیده هم باشد اما این خود امام‌هشتم است که ضمانت ما را می‌کند.» امسال مشهد، دهه کرامت پرباران و پربرکتی را تجربه کرده است. حاج‌محمد آهنگر به این روزهای بارانی حرم هم اشاره می‌کند: «چراغانی امسال حرم با همه سال‌ها فرق داشت، چون به‌خاطر شدت تگرگ و باد و باران شدید بارها ریسه‌ها پاره شدند و چراغ‌ها شکستند. به همین‌خاطر ما چندین نوبت چراغانی‌ها را از نو شروع کردیم. کار امسال چند برابر شد اما فدای سر آقا امام‌رضا(ع).» بهترین لحظه‌های حضورش در حرم را خلاصه می‌کند به آن زمانی که روی پشت بام حرم می‌ایستد و حس می‌کند به آسمان نزدیک‌تر است؛ همان دقایقی که او را به دنیایی فراتر از این دنیا می‌برند. در همان لحظات است که هر چه در دل دارد از امامش می‌خواهد؛ «هیچ‌گاه هیچ‌چیز نخواسته‌ام جز اینکه یا امام‌رضا آبروی مرا نریز.»

کد خبر 853567

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha